ادبیات نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم رهبری معنوی (فصل دوم)
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 155 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 40 |
دریافت فایل
ادبیات نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم رهبری معنوی (فصل دوم ) در 40 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن و فهرست مطالب :
1-1- مقدمه 16
2-1- مروری بر تاریخچه رهبری معنوی. 16
2-2. اهمیت و ضرورت رهبری معنوی. 19
2-3. تعاریف و اصطلاحات.. 20
2-3-1. مفاهیم و تعاریف معنویت در رهبری معنوی. 20
2-3-2. معنویت در سازمانها و محیطهای کاری. 23
2-3-3. ارتباط میان رهبری معنوی و معنویت.. 25
2-3-4. رهبری معنوی. 26
2-3-5. دلایل روی آوردن به رهبری معنوی. 32
2-3-6. مفهوم سازی رهبری معنوی در محیط کاری. 33
2-3-7. مدل رهبری معنوی. 35
2-3-8. پیامدهای رهبری معنوی. 39
2-3-9. عوامل موثر بر رهبری معنوی. 40
2-6. پیشینه پژوهش.. 56
2-7. مدل مفهومی تحقیق. 60
2-8. جمعبندی فصل. 61
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
1-1- مقدمه
در فصل ابتدایی این پژوهش که حاوی کلیات تحقیق بوده، به مرور مقدمه و بیان مساله، اهداف و فرضیات پژوهش، درامدی کوتاه بر روش پژوهش، اهمیت و ضرورت موضوع و موضوعاتی از این قبیل پرداخته ایم. در فصل دوم این پژوهش، در ابتدا به تعاریف و مفاهیم اصطلاحات تخصصی متغیرهای این پژوهش که شامل رهبری معنوی و رضایت شغلی است، میپردازیم. برای هر یک از متغیرها، مروری کوتاه به تاریخچه هر کدام از آنها، تعاریف مرتبط با رهبری معنوی، معنویت، رضایت شغلی و ...، مدلهای مرتبط با هر کدام از متغیرها، عوامل موثر بر آنها، پیامدهای هر یک از آن متغیرها و ... خواهیم پرداخت. هدف از فصل دوم پژوهش، بدست آوردن دیدی جامع نسبت به مفاهیم رهبری معنوی و رضایت شغلی و چگونگی پیدایش آنها و نیز کمک به شکل گرفتن فرضیات و نمایش دادن مسیر پژوهش خواهد بود. همچنین با استفاده از ادبیات موضوعی تحقیق میتوان در فصل پنجم پژوهش، نتایج حاصل از آزمون فرضیات را با تطبیق و مقایسه آن با ادبیات موضوعی پژوهش در راستای اهداف پژوهش راهنمایی کرد. پس از ارائه هر کدام از مطالب گفته شده در فوق، به بررسی پیشینههای تحقیق صورت گرفته چه در داخل و چه در خارج کشور پرداخته خواهد شد.
2-1- مروری بر تاریخچه رهبری معنوی
فرهلم[1] (1996)، از اولین محققینی بود که اصطلاح رهبری و معنویت را با هم برای توصیف معنویت در رهبری محیط کاری و سازمانها به کار برد و از آن تاریخ، دیگر محققان تلاش کردند تا به یافتههای وی اعتبار بخشیده و به سوی تئوری رهبری معنوی راه یابند. برخی از دانشمندان، در آن دوران رهبری معنوی را در سازه هایی همچون هوش عاطفی، اخلاقیات، ارزشها و نیز ویژگی هایی چون کاریزماتیک، مباشرت، تحول آفرین و خدمتگذار توصیف کردهاند (Dent et all 2005).
نویسندگان دیگری نیز مانند بایبرمن[2] وهمکارانش(1999)، استراک و همکارانش(2002)، فرای (2003)، ریو (2005) به این موضوع پرداختهاند و به این نتیجه رسیدهاند که رهبری و معنویت چنان میتوانند در هم تنیده باشند که حتی بتوان یک نوع رهبری به نام رهبری معنوی را وارد ادبیات رفتار سازمانی نمود و پژوهشها در حوزهی آن تا جایی پیش رفت که لوئیس فرای معتقد بود که یکی از مهمترین عوامل فراموششده تئوریهای انگیزش، رهبری معنوی بوده است ( خائف الهی و همکاران، 1389).
در طول تاریخ، مفهوم رهبری معنوی و معنویت به اشکال گوناگونی تجلی یافته و در گستره آن بسیار سخن گفته شد. هر فرد از نگاه مختلفی به آن نگریسته و با تکیه بر ابعادی از آن تعریفی ارائه داده است. مفاهیمی از قبیل معنویت که به امور غیرمادی تعلق دارند، تعریفی یکسان و عقلانی ندارند و معمولا با بیان مصداقها و امثالی شرح داده میشوند. معنویت نیاز ذاتی انسان جهت رابطه با امری فراتر از خود انسان است و رهبری معنوی وسیلهای است که سازمانها روحیه تعهد و عشق به نوع دوستی را در میان کارکنان تسری داده و اخلاقیات را در محیط کاری پرورش دهند. (King 2008)
از آن تاریخ که تئوری رهبری معنوی در عرصه مدیریت و سازمان جایگاه ویژهای یافت، انتقال قابل توجهای در حوزه رهبری اتفاق افتاد. از مدتها قبل، معنویت خارج از حوزه پژوهشهای علمی قرار داشت. در هر صورت پژوهشهای بسیاری نشان داده که ارزشهای رهبری معنوی با اثربخشی رهبری رابطه مثبت و معناداری دارند، از این جهت، بسیاری از محققان به اهمیت موضوع رهبری معنوی و معنویت در سازمان برای پیشبرد اهداف بلندمدت سازمانی پی بردهاند (Reave Fry 2003 & 2005)
در طلیعه قرن جدید که سازمانها با محیط رقابت جهانی مواجهاند، همواره نیاز به تغییرات ریشهای و خلاقیتهای کاری احساس میشود؛ نیروی رقابتی جهانی، سازمانهای امروزی را مجبور کرده است که بعد از دهها سال پیگیری روشها و رویههای کاری ثابت خود، روشهای کاری جدید را در پیش بگیرند، به گونهای که سازمانها دارای ثبات کاری نیستند و از نوعی ثبات نسبی برخوردارند (Geisel 2003،leithwood).
اولین کسی که به صورت جامع، مدلی برای تئوری رهبری معنوی ارائه کرد، فرای[3] (2003) بوده است. فرای، بر اساس نظریات انگیزشی، مدل علی خود را که ارزشها، نگرشها و رفتار رهبر را به نتایج سازمانی از راه ارضای نیازهای بقای معنوی پیروان پیوند میدهد، توسعه داد. اساس نظریه فرای این ایده است که رهبران و پیروان نیاز به بقای معنوی داشته و نیازهای دعوت یا معناداری و عضویت در همین راستا قرار دارند.
به مرور زمان، محققان در آن زمانها دریافتهاند که رهبری معنوی در سازمانها در دو رکن ذیل خلاصه میشد:
- ایجاد یک بینش که اعضای سازمان نوعی دعوت را احساس کنند که طی زندگی شان معنا پیدا کرده و نوعی تفاوت در مفاهیم را احساس میکنند.
[1]- frhelem
[2]- bayermen
[3]- Fry